یک تکه آسمان
پنجشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۳، ۰۶:۱۴ ب.ظ
دیشب با خـُدا دعـوایم شـُد
با هـم قهـر کـردیم
فکـر کـَردم دیگر مـَرا دوست نـدارد
رفتـم گوشــہ اے نشستم
چنـد قطـره اشک ریختـم
و خوابم بـُرد
صبـح کـِـہ بیـدار شـُدم
مـادرم گفت:
نمیدانے از دیشب تا صبـح چــہ بارانے مے آمـَد ...
۹۳/۰۷/۱۰